رقابت با گوشی هوشمند شما کار سختی دارد. برای چندین دهه، یک ساعت مکانیکی دیگر معنایی ندارد خرید ساعت ، و صادقانه بگوییم، میتوانیم همین حکم را در مورد برادر کوارتز آن نیز اعمال کنیم. با این وجود، ساعت های مکانیکی هنوز یک صنعت چند میلیارد دلاری/یورو هستند. نکته قابل توجه تر این است که همین صنعت مبالغ هنگفتی را در تحقیق و توسعه سرمایه گذاری می کند تا ساعت های مکانیکی را دقیق تر کند، زیرا می داند که هرگز نمی تواند به دقت ارائه شده توسط یک ساعت کوارتز نزدیک شود، چه رسد به کنترل رادیویی. ساعتها، ساعتهای هوشمند و سایر محصولات سلولی.
پاسخ صریح من به این نه است. در حالی که ساعتهای مکانیکی در ابتدا یک اختراع عملی با حس زیبایی بودند، زیرا ما آنها را روی مچ خود میبندیم، بحران کوارتز ثابت کرد که برتری عملکردی آنها به پایان رسیده و به نسل بعدی فناوری منتقل شده است. در بیشتر زمینه ها، چنین انتقالی بی رحمانه است و به معنای پایان منسوخ شدن است. در بازار تجارت به تجارت، این یک قانون است. هیچ شرکت هواپیمایی دیگر برای پروازهای بین قارهای خود زپلین سفارش نمیدهد، درست همانطور که بازار موتورهای بخار از بین رفت. در بازار مصرف، این کمی متفاوت است، زیرا جایی برای احساسات وجود دارد. این بدان معنا نیست که هر فناوری پیشی گرفته باقی می ماند، اما شانس دارد. ما این را در کنار ساعتها، همچنین با صفحات وینیل میبینیم.
اگر تقاضای مصرف کننده قوی بماند، همه چیز را برای یک صنعت تغییر می دهد. پس از آن، نه تنها ادامه ساخت محصول منسوخ شده خرید ساعت اصلی ، بلکه معرفی مدل های جدید نیز سودآور است. اما آیا نباید آنجا را خط بکشیم؟ چرا خودمان را با ساخت ساعتهای مکانیکی نازکتر، دقیقتر و پیچیدهتر که در مقابل دستگاههای ارزانتر، دقیقتر و همهکارهتر امروزی شانسی ندارند، گول بزنیم؟ به این دلیل است که تبدیل به یک هنر شده است. این در مورد شکست دادن یک فناوری دیگر نیست، بلکه برتری در رده خود است. این در مورد تجلیل از نبوغ انسان و قدردانی از این است که همه آن قطعات کوچک، گاهی اوقات حتی با دست کنار هم قرار می گیرند، می توانند با دقت باورنکردنی کار کنند. این همان چیزی است که این محصول منسوخ را هم برای مصرف کنندگان و هم برای صنعت ارزش سرمایه گذاری در آن می کند.